شما برای حل مسئله تان چقدر به تعریف مسئله بها میدهید؟ ما اغلب وقتی با
مسئله ای روبه رو میشویم تازه اگر بخواهیم خیلی متفکرانه با مسئله مان
برخورد کنیم، تمرکز خود را روی روش ها و تکنیک هایی که برای حل مسئله وجود
دارد میگذاریم و حتی گاه زمان بسیار زیادی را صرف حل موشکافانه مسئله خود
میکنیم. اما خوب است، قبل از آنکه قدم به جلو بگذاریم ابتدا با تعریف
مسئله مان تکلیف خود را روشن کنیم. آیا میدانستید روشي كه براي تعریف
مسئله خود در پيش ميگيريم، چارچوب مسئله ما را شكل ميدهد؟ همچنين چگونگی
تعریف و بیان صورت مسئله است که گزينه ها و گام های بعدی را به ما تحميل
ميكند. طرح درست مسئله نقطه شروع است و بر همه تلاش هاي بعدي ما تاثير
ميگذارد.
چگونگي طرح يك مسئله تاثير شديدي بر مسير انتخابي ما ميگذارد. اگر روش
بيان مسئله غلط باشد، خشت اول را كج گذاشته ايم و بنابراين مسير غلطي را
آغاز خواهيم كرد. تا این حد که حتی گاهی يك راه حل خوب براي مسئله اي كه به
درستی بیان نشده، بدتر از زمانی است که هنوز سراغ گزینه های مسئله نرفته
ایم اما در تعریف مسئله خود هوشمندانه اقدام کرده ایم. ضرب المثل قدیمی است
که میگوید: خشت اول را چون نهد معمار كج تا ثريا مي رود دیوار كج!
حالتی را در نظر بگیرید که مثلاً به ما چیزی را میدهند و از ما می خواهند
از نگاه خودمان تعریفی از آن داشته باشیم. ابتدا ما آن چیز را مشاهده
میکنیم و سپس بر اساس مشاهده خود تعریفی از آن ابراز میداریم. حالا در
نظر بگیرید که همان چیز را به کسی دیگر مي دهند که برای آن تعریفی داشته
باشد. مسلماً تعریفی که ابراز میدارد با تعریف شما یکسان نیست. زیرا که
نگاه ما به مسئله است که چارچوب و تعریف ما از آن را شکل میدهد.
يادمان باشد كه تعريفكردن مسئله تصميممان، براي خود يك مسئله است! و
شديداً بر انتخاب نهايي ما تاثير ميگذارد. از اين رو تعريف كردن مسئله به
شكل هاي گوناگون در آغاز كار بسيار حائز اهميت است .
شتابزدگي در به پايان رساندن مسئله و يا تنبلي در تعريف مسئله از بزرگترين
خطرات و آفت های حل مسئله است. بيان مسئله به سادهترين روش يا اولين روشي
كه به ذهن خطور ميكند، يا به روشي كه هميشه در گذشته بيان شده، آسان است.
اما ساده ترين راه لزوماً بهترين راه نيست. براي حصول اطمينان از اينكه
مسئله را درست ميفهميم يا نه، بايد بتوانيم از فضاي بسته بيرون بياييم و
خلاقانه فكر كنيم.
يكي از خصوصيات بارز افراد خلاق اين است كه توانايي «نوع ديگر ديدن» در
آنها زنده و فعال است. منظور از نوع ديگر ديدن اين است كه تنها به يك حالت و
به يك تعريف از رويدادها بسنده نكنيم و از خود بپرسيم اين رويداد جز اين
تعريف چه تعبير يا تعريف هاي ديگري ميتواند داشته باشد.
راهكارهايي عملي براي اين موضوع وجود دارد كه در اينجا به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
مسئله را به فرصتها تبديل كنيد
نگاه ما به مسئله و تعریفی که از آن داریم تا این حد موثر است که حتی
میتواند مسئله ما را به فرصت تبدیل کند. به قول آلبرت اينيشتين، فرصت ها
در دل مشكلات نهفته اند. به اين نگاه نكنيد كه يك موقعيت چقدر بد و نا
خوشايند به نظر ميرسد؛ از خود بپرسيد: در اين موقعيت چه فرصتي براي من
نهفته است؟ اكثراً ما در نگاه به مسائل فقط جوانب تاريك مسئله، اختلال در
كارها، هزينه هاي سنگين و ... را ميبينيم. اما اين يك هنر است كه براي حل
مسئلهمان گاهي بتوانيم آن را در حالت ساده و محدودش ببينيم.
مسئله تصميمتان را تعريف كنيد
بهترين روش براي اينكه بتوانيم مسئله تصميممان را تعريف كرده و يا شكل تازه
اي به آن ببخشيم اين است كه ارزيابي اوليه خود را روي كاغذ بياوريم و آن
را زير سوال ببريم و تعریف مکتوبی از مساله مان داشته باشیم. تفكر از
زواياي مختلف در آغاز كار تعريف هاي بهتري از مسئله خلق ميكند. تعريف هاي
بهتر گستره وسيع تري از راه حل هاي خلاقانه را پديد ميآورند.
از خود بپرسيم آغازگر اين تصميم چه بوده است؟ اصلاً چرا من به اين فكر
افتادم؟ آغازگر براي شروع بسيار خوب است زيرا نقطه پيوند ما با مسئله اصلي
است. آغازگر ها ميتوانند فكر ما را منحرف كنند و در تله اي بیاندازند كه
مسئله را فقط طوري ببينيم كه نخستين بار از خاطرمان گذشته است. مثلاً وقتي
رئيس يك شركت از كارمندش ميخواهد كه يك بسته نرم افزاري جديد براي ارسال
مراسلات انتخاب كند، ممكن است مسئله واقعاً اين نباشد كه بهترين نرم افزاري
كه ميتوان خريد چيست؟ مسئله حقيقي شايد اين باشد كه بهترين روش براي
ارسال مراسلات شركت كدام است؟ شايد به اين نتيجه رسيد كه اصلاً نيازي به
خريد نرم افزار جديد نيست. بلكه نياز اين است كه يك دفتر انديكاتور ساده
خريد.
محدوديتهاي مسئله را زير سوال ببريد
يكي از اين محدوديت ها، محدوديت هاي زماني است. محدوديت ها بعضي وقت ها چشم
ما را ميبندند و نميگذارند بهترين گزينه ها را انتخاب كنيم. تشخيص و
برخورد نقادانه با محدوديت ها ما را به تعريف بهتر مسئله و يافتن راه حل
هاي بهتر رهنمون ميكند.
مؤلفههاي اساسي مسئله را شناسايي كنيد
بايد بتوانيم تصميمهاي ديگري را كه بر تصميم ما تاثيرگذار بوده و يا با آن
همبستگي دارند، تشخيص دهيم. چه تصميمهاي ديگري بر اين تصميم ما
تاثيرگذار خواهد بود؟ به ندرت پيش ميآيد كه تصميمي كاملاً مستقل و مجزا از
تصميمهاي ديگر وجود داشته باشد. فكركردن به سرتاسر زمينه تصميم به ما
كمك ميكند تا در مسير درست باقي بمانيم.
براي تعريف مسئلهتان يك چشمانداز گسترده و عملي ايجاد كنيد
آيا تصميم هاي وابسته بايد بخشي از اين تصميم باشند؟ يا بخشي از اين تصميم
بايد تفكيك شده و به طور جداگانه با آن برخورد شود؟ لازم است يك تعريف جامع
و گسترده را در مقابل يك تعريف محدودتر و با راه حل هاي آسان تر سبك سنگين
كنيم. راه حلي كه براي يك مسئله خيلي كوچك ايده آل است، ميتواند براي
مسئله اي كه گسترده تر و دقيق تر تعريف شده، راه حل ضعيفي باشد. مثلاٌ براي
به حداقل رساندن خرج بنزين يك خودرو مي توان لاستيكهاي آن را كاملاً پر
باد نگه داشت تا از اصطكاك جاده بكاهد. اما اگر مسئله اصلي كاهش هزينه هاي
كلي خودرو باشد پر باد نگهداشتن لاستيكها تصميم بسيار ضعيفي خواهدبود.
درست است كه با اين كار در مصرف بنزين صرفهجويي ميشود اما لاستيك ها
زودتر فرسوده ميشوند.
از ديگران بپرسيد موقعيت را چگونه ميبينند و از اين رهگذر روشن بينيهاي تازه اي بدستآوريد
مشورت با ديگران و ايده هاي آنان كمك ميكند تا مسئله را با نگاه جديدي
ببينيم. شايد فرصتهاي تازه اي پيدا شود و محدوديتهاي غير ضروري آشكار
شوند. اما اگر به هر دليل نميتوانيم با كسي حرف بزنيم، بد نيست تصور كنيم
كه ديگران احتمالاً در اينباره چه نظري دارند. مثلاً از خود بپرسيم
حسابدار من اين مسئله را چگونه ميبيند؟ نظر رئيسم چيست؟ اگر سياستمدار
هستيم ميتوانيم از خود بپرسيم مثلاً امام خميني، مهاتماگاندي،
نلسونماندلا در صورتي كه با مسئله مورد نظر ما روبه رو ميشدند چه ديدگاهي
داشتند؟
همرمان كه جلو ميرويد تعريف مسئله را بازنگري كنيد
ايستادن در بين راه و بازنگري دوباره و چندباره تعريف مسئله، فرصتهايي
هستند كه اغلب اوقات ما را به تصميمهاي بهتر رهنمون ميكنند. زير سوال
بردن مسئله بهويژه هنگامي كه شرايط به سرعت تغيير ميكند يا اطلاعات تازه
اي در دسترس قرار ميگيرد، اهميت زيادي دارد.
باید هوشیار باشیم که در دام مسائل نیفتیم. گاهی اوقات مسائل ما حالت
باتلاقی پیدا میکنند که هر چقدر دست و پا بزنیم انگار بیشتر فرو میرویم و
کارمان سختتر میشود. تعريف ضعيف مسئله يك تله است .مراقب باشيم در اين
تله گرفتار نشويم.
****
منبع : مقاله " حل مسئله با تعریف مسئله " به نقل از http://prothinka.org
برگرفته از http://www.metafekr.com